حوزه علمیه کربلاء در طول تاریخ
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۳۷۱۵
بـعـضـی را عـقـیـده بر آن است که این حوزه از عاشورای حسینی در سال ٦١ هجری قمری با شور و حماسه ای که حضرت اباعبداللّه الحسین (علیه السلام) آفرید شروع گردید ، زیرا امام (علیه السلام) از هنگام حرکت از مدینه به مـکـه و سـپـس بـه عـراق و ورود بـه کربلا همه جا به تعبیر و تفسیر قرآن و بیان احکام دین برای اصـحاب می پرداخته و سخنرانی ها و بیانات و شهادت آن حضرت و یاران باوفایش در آن ایام ، خود منبع نـهـضت و دگرگونی فکری واجتماعی و سیاسی و تدریس علوم اسلامی برای جهان اسلام از آن روز تـا عصر حاضر بوده است .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقاتل نویسان و مورخان از جمله طبری در تاریخ خود آن خطبه ها و بـیـانـات را مـنعکس کرده و علامه سیدمصطفی اعتماد، خطبه های حضرت را در کتابی به نام ( بلاغة الـحـسـیـن ) گـردآوری کرده است که به نام در ١٤١٥ هجری قمری چاپ شده است .
حـضـرت امام صادق (علیه السلام) در مکانی که کنار نهر علقمه بود ، منزل می نمود و زمین های آن ناحیه به نـام آن حضرت هنوز به (اراضی الجعفریات ) مشهور است . اصحاب و زائرین قبور مطهره هنگام ورود امامان به ویژه حضرت صادق (علیه السلام)، پیرامون آنان حلقه زده و به استماع حدیث و احکام دین می پرداختند. خانه آن حضرت امروزه در کربلا به حرمی تبدیل گردیده که مردم جهت اعتکاف و زیارت به این مقام می شتابند.
این مقام، نزدیک رود فرات در شمال کربلا، در فاصله حدود یک کیلومتری حرم امام حسین (علیهالسلام) قرار دارد و محل اقامت امام جعفر صادق (علیهالسلام)، در زمان زیارت قبر جدشان سید الشهدا(علیهالسلام) در کربلا، دانسته شده است. این مقام به دست یکی از صوفیان بکتاشی، به نام جهان دده، متخلص به کلامی، در سده دهم هجری ساخته شد. فرزند گرانقدر ایشان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام ) نیز هنگام زیارت از قبر نیای خود در کربلا به وسیله مشتاقان حدیث و علوم دین احاطه شده و کرسی موقت تدریس را اداره می نمودند.
حوزه علمیه کربلا که ابتدا با اجتماع شعرا و فقها و محدثین شیعه ، محل نقل حدیث و همچون بازار عکاظ ، مرکز خواندن اشعار شاعران شیعی در اواخر قرن اول و قرن دوم بود به تدریج با حضور امامان یادشده ، محل تفسیر قرآن و نقل حدیث گردیده بود .
سپس به وسیله شیخ ابوالقاسم حمید (م ٣١٠ ق)، فرزند زیاد بن حماد از شیوخ علمای حدیث و اعاظم فقهای شیعه محل تدریس احکام دیـن و مـسـائل فـقهی وعلوم دینی گردید و طلاب علوم و عاشقان تحقیق و تعلیم از اطراف به سـوی کـربلا شتافتند و مدرسه وی جایگاه تربیت شاگردان مبرز و گرانقدری گردید که از آن جمله اند: ابوجعفر محمد کلینی فرزند یعقوب (م ٣٢٩ ق ) که کتاب ارزشمند او ( کافی ) یکی از اصول چـهـارگـانـه مـورد اسـتناد امامیه است , شیخ ابوالحسن علی (ز در ٣٠٧ ق ) فرزند ابراهیم قمی صـاحب تفسیر معروف به ( تفسیر قمی ) , شیخ ابوعبداللّه الحسین (ز در ٣٥٢ ق) فرزند علی بزوفری , شـیـخ ابـوعلی احمد بزوفری (ز در ٣٦٥ ق ) و عده دیگری که در ( اعیان الشیعه) و (الذریعه ) و (معجم رجال الحدیث ) از آنان نام برده شده است .
حـوزه عـلـمـیه کربلا همچنان به حیات فکری و علمی خویش ادامه داده است و میراث فرهنگی مـهـمـی از خود به یادگار گذاشته است که تا عصر حاضر پیوسته ادامه یافته است .
دانشمندانی نـظـیـر شیخ مفید و شیخ ابواحمد جلود و دو برادر بزرگوار شریف رضی و شریف مرتضی و شیخ ابواسحق ثعالبی و ابوصلاح تقی الدین حلبی ، مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به این حوزه هستند, و مـواقعی که این حوزه دچار رکود وسستی فعالیت می گردید علمای بلند آوازه فعالی مانند شیخ عـمـادالدین محمد طوسی معروف به ابن حمزه (٥٩٨ ق ) یا ابی جعفر ثانی با پژوهشهای عمیق و مـهـارت شگفت انگیز خود در علوم و تدریس استادانه آنها و جلب طلاب و عاشقان علم و فضیلت، حوزه را به شکوفائی می رسانیدند.
اثر معروف او به نام ( الوسیله )یکی از کتب مشهور فقهی است که بـه ابـتکار خود عبادات را از پنج باب : صلوه , زکوه , صوم ,حج و جهاد به ده باب افزایش داد که آن پـنج دیگر: خمس , اعتکاف , غسل , عمره و رباط می باشد. کتاب ( المزار الکبیر ) تالیف شیخ ابوعبداللّه مـحمد معروف به ابن مشهد حائری در أدعیه و زیارات که تمام آن دربحارالانوار آمده است.
همچنین صـحـیفه سجادیه منسوب به امام سجاد (علیه السلام ) از محدثان و اساتید حوزه کربلا روایت و تدوین شده است , و از شواهد تاریخی استفاده می گردد که بعضی از این دانشمندان ومحدثین از کربلا به نجف رخ کشیده و حوزه بغداد را تاسیس نموده اند.
در قرن هفتم هجری حوزه علمیه کربلا به رهبری خاندان معد حائری فعالیت گسترده ای داشته اسـت و از جـمـله آن علما که مرجعیت گسترده ای داشته است ، سید فخار معد حائری (م ٦٣٩ ق ) صاحب ( الـحـجـه عـلـی الذاهب الی تکفیر ابی طالب ) بوده که شاگردان بسیاری مانند سید عبدالکریم بن طـاووس (م ٦٩٣ ق ) و فرزندش سید جلال الدین عبدالحمید بن فخار موسوی حائری (ز در ٤٨٢ ق ) و غـیـره را تـربـیـت کـرده است , و به همین ترتیب حوزه کربلا در قرون بعد ، از دانشمندان نامی دیـگـری بـهـره مـنـد بـوده اسـت مانند ابن فهد حلی (م ٨٤١ ق ) و سید محمد بن فلاح موسوی مـشـعـشعی موسس دولت شیعی در جنوب ایران و سیدمحمد نوربخش از اقطاب صوفیه و شیخ هلال جزائی استاد محقق کرکی و تقی الدین ابراهیم کفعمی (م ٩٠٥ ق ) و سید ولی رضوی حائری (ز در ٩٨١ ق ) صاحب کنزالمطالب , و مدرس الطفً سید نصراللّه موسوی حائری (م ١١٦٠ ق ) مرجع تقلید مهم تشیع از حوزه کربلا که زمان نادرشاه افشار در کنگره نجف و اجتماع علمای عامًه و خاصًه در کعبه مکرمه ، وی را به ریاست و امامت در نماز جماعت انتخاب نمودند.
دوران پرافتخار و عصر طلائی این حوزه هنگام نهضت فکری آقا محمدباقر وحید بهبهانی (م ١٢٠٥ ق ) بـود, کـه با فوت شیخ یوسف بحرانی (١١٨٦ ق ) بساط اخباریه را برای همیشه از حوزه کربلا و سـایـرحـوزه هـا درهـم پـیـچیده ، دست آنها را کوتاه نمود و مکتب نوینی از معالم اهل بیت (علیهم السلام ) را پـی ریـزی کرد و هزاران شاگرد از طلاب علوم دینی را تا درجه استادی و اجتهاد تربیت کرد و به حـوزه های دیگر عراق وایران گسیل داشت .
آیة الله وحید بهبهانی در این راستا ، علامه سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء را به حوزه نجف ، و شیخ ابراهیم کرباسی و سید محمدباقر اصفهانی را به اصفهان , و میرزا ابوالقاسم قمی صاحب ( قـوانین ) را به قم ، و شیخ احمدنراقی را به کاشان ، و میرزا مهدی خراسانی را به مشهد ، و شیخ اسداللّه کـاظـمـی صـاحـب ( مـقـابـس ) را بـه کاظمین اعزام نمود, و راه او را دو شاگردش میرزا مهدی شهرستانی و سید علی طباطبائی ( صاحب ریاض ) ادامه دادند و پس از آنها این راه همچنان به وسیله سـیـد محمد مجاهد (م ١٢٤٢ ق ) (فرزند سید علی طباطبائی صاحب ریاض ) و سپس شریف العلماء حائری دنـبـال شـد, و پـس از آنـهـا سید ابراهیم قزوینی (م ١٢٦٢ ق )صاحب ( ضوابط ) و شیخ محمد صالح برغانی حائری (م ١٢٧١ ق ) که از قزوین به کربلا هجرت کرده بود ، زعامت حوزه را به دست گرفته و هـزاران شـاگـرد و طـلـبـه علوم دینی تربیت نمودند.
پس از اندکی فترت ، هنگام زعامت آیة الله شیخ مـحـمـدتـقـی شـیرازی (م ١٣٣٨ ق ) معروف به میرزای دوم شیرازی ، حوزه کربلا رونق بیشتری گـرفـت و فتوای تاریخی میرزای دوم علیه انگلیسیها و مطالبه استقلال عراق و حقوق سیاسی و دفـع اسـتعمار خارجی همه انظار را متوجه حوزه کربلا نمود.
پس از وفات آیة الله میرزا مهدی شیرازی (١٣٨٠ ق ) فرزند ایشان میرزا محمد شیرازی حوزه تدریس کربلا را در تالار پدرشان (ایوان الشیرازی ) واقع در آستانه حسینی اداره می کردند, تا اینکه این حوزه پررونق را حزب بعث عراق مانند حوزه های دیگر شیعی به تعطیلی کشانید.
به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق را می توان سر آغاز یک حرکت ضد شیعی قوی در قرن جدید در عراق عنوان نمود.
حزب بعث این حرکت را با فشار بر علمای شیعه این کشور آغاز نمود همانگونه که عده ای معتقد هستند یکی از علل کودتا علیه دولت عبدالکریم قاسم ، انعطافی بود که او نسبت به اندیشمندان شیعه روا می داشت .
حکومت حزب بعث ، اخراج عراقی های ایرانی الاصل را در دستور کار خود قرار داد و از ایرانی هایی که برخی از آنان چهار قرن پیش اجدادشان به عراق مهاجرت کرده بودند ولی شناسنامه عراقی نگرفته بودند ، خواست عراق را ترک کنند .
گروهی که در همان زمان اولتیماتوم داده شده ، تصمیم خود را برای عزیمت به ایران گرفتند با فروش اموال و املاک خود موفق گردیدند سرمایه های خود را به ایران منتقل نمایند ولی آن عده که امید داشتند این فشارها مقطعی بوده و روزی پایان می یابد به مرور توسط بعثی ها دستگیر شده و اموال آنان مصادره و با وضع أسف باری ازعراق اخراج شدند .
حکومت ناسیونالیست حزب بعث برای هموار کردن راهی که منجر به جنگ ٨ ساله با ایران شد ، به این اخراج ها نیاز داشت زیرا اگر آن ها جنگ را با وجود این تعداد ایرانی ساکن در عراق آغاز می کردند احتمال حملات داخلی نیز بر علیه بعثی ها وجود داشت .
این تسویه حسابها به سرعت به حوزه های علمیه نیز کشیده شد ، حوزه ها مهمترین نقاطی بودند که حزب بعث ، شدیداً از آنها احساس خطر می نمود .
وابستگی مردم شیعه عراق به علما نیز بر این نگرانی ها افزوده بود . بعثی ها در مدت کوتاهی تعداد زیادی از فعالان شیعی در حوزه های علمیه را به بهانه های مختلف دستگیر و تعداد زیادی از روحانیون شیعه را در زندانهای مخوف عراق به شهادت رسانید .
در این راستا می توان نام آیات شهید حاج شیخ احمد انصاری قمی ، و شهید محمد تقی جواهری ، و شهید سید مرتضی خلخالی ، و شهید سید رضا خلخالی ، و شهید شیخ مرتضی بروجردی ، و شهید غروی ، و شهید مرعشی و شهید هاشمیان و نزدیک به ١٨٢ شخصیت برجسته شیعه حوزه علمیه نجف أشرف را اشاره نمود .
اما با وجود این اقدامات و به شهادت رسانیدن تعداد بیشماری از طلاب و روحانیون شیعه حوزه نجف و کربلا ، رژیم سفاک بعث عراق تا آخرین نفس های زمامداری ، مجبور بود در مقابل علمای ایرانی تبار همچون مرحوم آیة الله خویی کرنش کند، که بدون تردید با دور اندیشی و تحمًل صبر فراوان و ایثار و از دست دادن دست ها و بازوان علمی خود و حوزه ، توانستند با چنگ و دندان از کیان و بقای حوزه پاسداری کنند.
بدین ترتیب می توان فعالیت حوزه علمیه کربلا را به چهار دوره تقسیم نمود که از این قرار می باشد.
دوره اول
نخستین دوره از حوزه علمیه کربلا به عصر امامان شیعه باز می گردد که در آن دوره برخی از راویان حدیث به تربیت شاگرد اقدام کردهاند. این دوره تا غیبت کبری ادامه داشت.
عبد الله بن جعفر حِمْیری از شاگردان و اصحاب امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام و از نخستین کسانی است که در حوزه علمیه کربلا به تربیت شاگرد همت گمارده است. بنا بر نقل مرحوم شیخ طوسی ، عبدالله بن جعفر حِمْیری دارای هفده کتاب بود که تنها یک اثر او به دست ما رسیده است.
دوره دوم
دوره دوم حوزه علمیه کربلا پس از غیبت کبری آغاز گردید و تا قرن یازدهم هجری امتداد یافت.
احمد بن علی نجار از شاگردان شیخ مفید و از اساتید سید مرتضی و شیخ طوسی از بزرگان علمای بغداد است که در شهرهایی چون نجف أشرف ، کوفه ، سامراء ، بصره و کربلا به آموزش فقه ، حدیث ، رجال ، تاریخ و ادب پرداخته است. کتاب رجال او از مشهورترین کتب رجالی شیعه است.
ابن حمزه طوسی که از بزرگان فقه شیعه در قرن ششم هجری است در این شهر به خاک سپرده شده و به احتمالی در کربلا حوزه درس داشته است.
سید فخار موسوی از فقهای شیعه در قرن هفتم هجری است که نخست در شهر حلًه سپس در بغداد، کربلا، نجف، کوفه و دیگر نقاط عراق به تحصیل علوم دینی پرداخت.
سید بن طاووس از دیگر دانشمندان شیعی است که سه سال از تحصیلات خود را در حوزه علمیه کربلا سپری کرده است.
شهید اول از دیگر علمایی است که در حوزه کربلا به تحصیل پرداخته است و ابن خازن حائری در کربلا ، ریاست علمی را عهدهدار بود.
ابن فهد حلًی از دیگر دانشمندان حوزه علمیه کربلا است . او از شاگردان فاضل مقداد و ابن خازن حائری به شمار میآید.
در قرن سوم و آغاز قرن چهارم ، کربلا به عنوان یکی از بزرگترین مراکز علمی و آموزشی ظاهر گردید. این حوزه پیش از حوزه نجف که در سال ۴۵۰ هجری به همت شیخ طوسی بنا شد، بنیاد نهاده شد.
منظور از این سخن این است که بر اساس گزاره های تاریخی و شواهد آشکار ، حوزه علمیه نجف أشرف در حوالی سال های قرن سوم وجود داشته و مرکز فعالیت علمی خود را در پیرامون قبر مطهر أمیر المومنین ( ع ) قرار داده بود ، اما با هجرت شیخ طوسی به نجف ، از جنبش و مرکزیت خاصی بهره مند گردید.
شیخ ابو القاسم حُمَیْد در نیمه نخست قرن سوم جنبش علمی بزرگی در حوزه کربلا به وجود آورد و آثاری در حدیث از خود به یادگار گذاشت. از شاگردان او شیخ محمد بن کلینی است و از مشایخ او علی بن ابراهیم قمی صاحب تفسیر قمی است.
با توجه به این که در عصر آل بویه ، مدرسه علمی شیعه به بغداد انتقال یافت ، ولی حوزه کربلا همچنان به حیات علمی خود ادامه میداد و رقیب حوزه بغداد بود.
بغداد در حمله سلاجقه از سوی طغرل بیگ سلجوقی در سال ۴۴۷ق اشغال گردید و کتابخانههای بزرگ شیعی به آتش کشیده شد ولی کربلا چون در جنوب غرب عراق قرار دارد و قسمت غرب و جنوب کربلا ، هم مرز با دولت فاطمیان شیعه بود از این رو کمتر مورد یورش سلاجقه قرار گرفت.
در قرن ششم هجری، در حوزه کربلا به نام شیخ امام عمادالدین محمد طوسی حائری و ابن حمزه طوسی برخورد می کنیم. در این عصر تمام موسسین حوزه حلًه از حوزههای شیعی در کربلا کسب علم میکردند. میتوان از ابن ادریس موسس حوزه حله نام برد که از شاگردان حوزه کربلا بود.
در قرن هفتم شمس الدین ابی علی فخار ، حوزه کربلا را احیا کرد. پس از وفات وی فرزندش سید جلال الدین عبدالحمید راه پدر را ادامه داد و از مشهورترین شاگردانش سید بن طاووس بود.
در این دوره خاندان معد حوزه کربلا را اداره میکردند و از مدرسین آن بشمار می آمدند.
در نیمه دوم قرن هفتم و آغاز قرن هشتم هجری، در حوزه کربلا با نام خاندان علقمی برخورد میکنیم .
این خاندان خدمات فراوانی به فرهنگ شیعه کردهاند. این طایفه از نسل احمد بن محمد بن علی علقمی هستند.
از علمای این خاندان در کربلا شیخ مویدالدین محمد است. وی کرسی تدریس و زعامت را تا ربع اول قرن هشتم هجری در کربلا به خود اختصاص میدهد. از مشهورترین شاگردان وی سید تاج الدین ابوعبدالله محمد بن القاسم معروف به ابن مُعَیه ، استاد شهید اول است. از این زمان تا قیام صفویان ریاست حوزه کربلا با خاندان ینی فوارس بود.
پس از افول حوزه علمیه حلًه ، در قرن نهم هجری ، مرجعیت علمی شیعیان به کربلا بازگشت و این هنگامی بود که شیخ احمد بن فهد حلی حائری مسند تدریس حوزه کربلا را به عهده گرفت. بعد از ابن فهد ، ریاست حوزه کربلا به شیخ ابراهیم کفعمی منتهی گردید.
از علمای کربلا در قرن دهم میر سید فخرالدین یا شرف الدین محمد بود که پس از طغیان اخباریه قزوین در عصر صفویان ، به کربلا رفت. وی از مشایخ اجازه شهید ثانی است.
دوره سوم
در دو قرن یازدهم و دوازدهم رخدادهایی از جمله روی کار آمدن صفویان و شرایط علمی حاکم بر حرمین شریفین، دست به دست هم داد تا مکتب خوارج رواج یابد و مکتب اصولی را تحت الشعاع قرار دهد.
از علمای قرن یازدهم هجری در حوزه کربلا ، شیخ ملا محمدکاظم طالقانی قزوینی میباشد. پس از سقوط اصفهان در سال ۱۱۳۵ق و از هم پاشیدن دولت صفویان به دست گروهی از افاغنه ، هجرت علما و مجتهدین به کربلا فزونی یافت و عصر طلایی حوزه کربلا آغاز گردید.
سید نصرالله حائری معروف به مدرس الطفً از علمای این دوره میباشد. اجازات اکثر علمای قرن دوازده و سیزده مستقیم یا بدون واسطه به او پایان می پذیرد.
پس از سقوط اصفهان و شروع نا امنی در ایران ، علما به حوزه کربلا سرازیر شدند، در آن هنگام مکتب کربلا، اصولی بود اما مشرب اکثر مهاجران ایرانی اخباری بود از این روی حوزه کربلا به دو شاخه اخباری با رهبری شیخ یوسف بحرانی و اصولی با رهبری وحید بهبهانی تقسیم گردید.
در پایان مکتب اصولیان به رهبری وحید بهبهانی پیروز شد. او شاگردان زیادی تربیت کرد و آنها را به سایر حوزههای علمی شیعه گسیل داشت تا مکتب اصولی او را گسترش و تعمیم دهند.
پس از وفات وحید بهبهانی ریاست حوزه کربلا به عهده فرزندش، و سید محمد مهدی بحر العلوم و میرزا مهدی شهرستانی افتاد.
در زمان سید محمد مهدی بحرالعلوم مرکزیت تدریس از کربلا به نجف منتقل گردید.
پس از فرزند وحید بهبهانی،و سید محمد مهدی بحر العلوم و میرزا مهدی شهرستانی ، کرسی تدریس منحصر به سید علی طباطبایی معروف به صاحب ریاض گردید.
پس از وفات سیدعلی طباطبائی مرجعیت به فرزندش سید محمد مجاهد رسید.
با مهاجرت سید محمد مجاهد به ایران و شرکت در جنگ ایران و روس ، حوزه درس او تعطیل شد و در نتیجه آن ، از رونق حوزه علمیه کربلا کاسته شد.
پس از وفات سید محمد مجاهد ، مرجعیت منحصراً به شریف العلماء مازندرانی رسید. بعد از وفات شریف العلماء در سال ۱۲۴۶ق، زعامت حوزه کربلا به شاگردش سید ابراهیم قزوینی رسید و پس از او مرجعیت به محمد صالح برغانی حائری منتهی گردید.
بعد از وفات برغانی ، محمد حسن فاضل اردکانی زعامت حوزه کربلا را عهده دار گردید. پس از او ریاست حوزه به زین العابدین مازندرانی حائری منتهی گردید. سپس زعامت حوزه کربلا به مدرس الطفً شیخ میرزا علی نقی برغانی حائری رسید.
دوره چهارم
دوره چهارم از قرن سیزدهم هجری شروع میشود و تا عصر حاضر ادامه دارد. این دوره از حوزه علمیه کربلا با هجرت میرزا محمد تقی شیرازی شروع شد.
میرزا محمد تقی شیرازی در حوزه علمیه کربلا فتوای مشهور خود علیه استعمار را صادر کرد.
فعالیتهای سیاسی در حوزه کربلا
انقلاب مشروطه ایران و عثمانی همانگونه که حوزه نجف را متلاطم کرد، بر حوزه کربلا نیز تأثیراتی گذاشت؛ با این تفاوت که کربلاییها موضع منفی نسبت به مشروطه داشتند. به همین خاطر علمایی همچون شیخ عبد الکریم حائری برای دوریگزینی از سیاست در دوره حضور در عراق، به کربلا رفتند. البته این بدان معنا نبود کربلاییها غیر سیاسی یا جملگی مشروطهستیز بودند. سید اسماعیل صدر (۱۳۳۸-۱۲۵۸ )که از دخالت در امور غیردینی خودداری میکرد، در مورد رفتارهای استبدادی محمد علی شاه، به وجوب محاربه با محمد علی شاه فتوا داد.
میرزا محمد تقی شیرازی که پس از سید کاظم یزدی مرجع شیعیان بود، عَلَم مبارزه با انگلیسیها را از کربلا برافراشت، و کربلا مرکز رهبری انقلاب ثورة العشرین یا انقلاب بیست گردید و روحانیون کربلا موفق شدند تحت رهبری میرزای شیرازی دوم، اداره خودمختار و مستقل شهر کربلا را تجربه کنند.
در سال ۱۹۷۲م دولت عراق به خاطر اختلافاتی که با محمد رضا شاه پهلوی داشت، تعداد زیادی از ایرانیها از آن جمله روحانیون را از عراق اخراج کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، بعثیها بار دیگر ایرانیها را از عراق اخراج کردند.
اخراج اجباری علمای ایرانی از عراق موجب آسیب دیدن حوزه نجف أشرف و کربلا شد؛ و بیشتر این آسیبها متوجه حوزه علمیه کربلا گردید، زیرا با وجود آیة الله خوئی ، حوزه نجف فعالیت علمی خود را همچون گذشته ادامه داد و علما و طلاب به نجف مهاجرت کردند؛ اما حوزه کربلا تهی از علما گردید.
علت دیگر از رونق افتادن حوزه علمیه کربلا این بود که علمای کربلا در قبال مسائل سیاسی به ویژه مباحثی که به شعائر دینی مرتبط بود، آشکارا موضع میگرفتند به همین خاطر حاکمان وقت با آنها درگیر میشدند. افزون بر این، کربلا در طول تاریخ در معرض تهاجمها بود و این تهاجمها بر حرکت علمی در این شهر تأثیر منفی میگذاشت اما نجف چنین نبود.
از آیات عظام و مراجع تقلیدی که در دورههای اخیر در این حوزه سکنی گزیده بودند میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
آیات عظام سید حسین قمی ، میرزا مهدی شیرازی ، سید علی بهبهانی ، شیخ محمد خطیب ، سید عبد الحسین حجًت ، شیخ محمد رضا اصفهانی ، سید حسن قمی ، محمد علی سیبویه ، میرزا هادی خراسانی ، سید محمد هادی میلانی و نیز به اساتید و مدرسین بنام این حوزه در دوره اخیر همچون آیات سید اسد الله اصفهانی ، سید کاظم مدرس ، شیخ محمد شاهرودی ، شیخ مهدی قمی ، شیخ مرتضی آشتیانی ، سید محسن جلالی ، سید نور الدین میلانی ، سید محمد صدر ، سید زین العابدین کاشانی ، شیخ جعفر رشتی ، سید عبد الله خوئی ، شیخ یحیی زرندی ، سید محمد حسن جناب ، شیخ ابراهیم پاکستانی ، شیخ عبد الرحیم قمی ، شیخ علی اکبر سیبویه ، شیخ عبد الحسین بیضایی ، شیخ موسی کلهر
این حوزه به سبب وجود دانشمندان شیعی و متفکران اسلامی توانسته است کتابها و دایرة المعارفهای شیعی در علوم مختلف اسلامی را نگاشته و به جهان علم تقدیم دارد .
از آنجا که این اطلاعات نسبتا کوتاه و مختصر در باره حوزه علمیه کربلا به مناسبت بزرگداشت از فعالیت های علمی و نگارش نزدیک به سی موضوع مهم فقهی و تاریخی و کلامی و قرآنی و شبهات و لغت آیة الله سید علی شهرستانی تقدیم گردید ، ضروری است که بخشی از فعالیت های گسترده خاندان شهرستانی در پنج قرن اخیر را در مقاله ای دیگر ، تقدیم دانشمندان و فرهیختگان و حوزویان بنمایم .انشاء الله
* عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: هادی انصاری کربلا حوزه علمیه عراق حوزه علمیه کربلا حوزه کربلا حوزه کربلا حوزه کربلا وحید بهبهانی علیه السلام ریاست حوزه الدین محمد میرزا محمد محمد مجاهد میرزا مهدی زعامت حوزه سید محمد پس از وفات علوم دینی ه از حوزه آیة الله شیخ محمد قرن هفتم شیخ طوسی حوزه نجف نجف أشرف محمد تقی علمی خود بعثی ها حوزه ها محمد بن سید علی حزب بعث حائری م بن فهد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۳۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بودجه دولتی برای حوزههای علمیه | جمع مبلغ نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷ هزار میلیارد تومان!
روزنامه جمهوری اسلامی به انتقاد از تخصیص بودجه دولتی برای حوزه های علمیه و حرم امام خمینی پرداخت.
این روزنامه نوشت: به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است.
اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تأثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است.
بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تأکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند.
ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید.
هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند.
تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تأیید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود.
حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟